«شیخیه»، بستر پیدایش بابیت و بهائیت
یاد آوری
در بخش فرقهشناسی این فصلنامه با موضوع ((مهدویت و فرقههای انحرافی)) دو مقاله در شمارههای 1 و 2 آمده است. هر دو مقاله، با نگاهی خاص به بررسی فرقه ((شیخیه)) پرداختهاند و در باب پیدایش این فرقه، رهبر و ویژگیهای وی، موضعگیری عالمان نسبت به آنان و در نهایت بررسی و نقد عقاید پایهگذار ((شیخیه)) مطالبی آورده شد.
اینک سلسله مقالاتی که با این قلم (به توفیق الهی) منتشر خواهد شد، در خصوص فرقه منحرف و ضالّه ((بهائیت)) است؛ و لیکن پیش از پرداختن به آن، لازم است ریشههای فکریای که به ((بابیت)) و ((بهائیت)) ختم شد، نقد و بررسی گردد تا خوانندگان با بصیرت بیشتر، در صدد کشف چگونگی راهیابی انحراف در میان افراد و گروهها برآیند. از این رو، اینک با بسط بیشتری از ((شیخیه)) و ((افکار و اعتقادات آنان)) سخن خواهیم گفت تا جریان شکلگیری فرقه ضالّه ((بابیت)) و ((بهائیت))، به درستی ترسیم کرده، به نقد و بررسی عقاید آنان بپردازیم.
شیخیه
فرقه شیخیه، براساس تعالیم عالم شیعی، شیخ احمد احسائی، در نیمه اول قرن سیزدهم به وجود آمد. پیروان این فرقه مجموعاً از مردم بصره، حلّه، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند.(1)
اساس این مذهب، مبتنی بر ترکیب ((تعبیرات فلسفی قدیم)) متأثر از آثار سهروردی با اخبار آل محمد (ص) است.(2) آموزههای ویژه بنیانگذار این فرقه، غیر از آن که مایه انشعاب داخلی فرقه شد؛ زمینه ساز پیدایش دو فرقه منحرف ((بابیت)) و ((بهائیت)) نیز گردید.
نام دیگر این گروه ((کشفیه)) است. کشفیه، کنایه از کشف و الهامی است که رهبران این فرقه، برای خود قائل بودند. مدعی جانشینی شیخ، فردی به نام ((سیدکاظم رشتی)) بود. وی در خصوص نامگذاری شیخیه به ((کشفیه)) مینویسد:
((خداوند سبحان، حجاب جهل و کوری دین را از بصیرتها و چشمهای ایشان برداشته و ظلمت شک و ریب را از قلوب و ضمایر آنها برطرف کرده است)).(3)
این فرقه به ((پایین سری)) – در مقابل ((بالاسری)) – نیز نامیده شده است. علّت نامگذاری آن ممنوع